من در فضا، دنبال انسان هایی شبیه خود هستم.

برای پیدا کردنش دلیل دینی نمیخواهم. من یک گالیله مسیحی هستم. برای تفکراتم پای چوبه دار میروم، یکشنبه ها در ردیف اول کلیسا مینشینم. من دین را ابزار خود میدانم، خود را ابزار دین نمیدانم. نامم محمد است اما میگویند شبیه محمد فکر نمیکنی. من در مغز او نبودم که بدانم به چه چیزی فکر میکرد، همانطور که شما نمیدانید. اما کتاب وحی او را خوانده ام. اگر شما ادعا دارید که همانند او می اندیشید؛ پس چه کتابی که از لب های او تراوش شده، با رفتار شما تفاوت دارذ؟! او را هم با سنگ میزدند؛ دشنام میدادند چون سخنان جدید میگفت، در نظر آن ها یاوه گویی میکرد. دیوانه وار به کنجی پناه خواهم برد، آخرین اندیشه هایم را در پاورقی کتابم خواهم نوشت؛ شاید من هم نمردم؛ البته بعید میدانم، چون هیچگاه نمیفهمند در مغز تو چه میگذرد.همانطور که من هم نمیدانم در مغز صاحبان آثار بزرگ، چه میگذشت و بشریت همچنان در توهم برتر بودن.

" محمد انجیدنی "


بیان پندار




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها