در عصر مدرن و در دوران تجدد مدنیّت و نقدگرایی دانشجویان که توسط دانشگاه های بعضاً سکولار شکل گرفته است، شاید بحث " دین " بسیار پر رنگ تر از سایر مباحث مطرح شده باشد. تأثیر دین در زندگی انسان ها چیست؟ آیا دین و تجدد در تضاد هستند؟ آیا تجدد انسان با هر شکل، سودمند است یا زیان آفرین است؟

ریموند وکس در کتاب " فلسفه حقوق " اینگونه نگاشته است:

عقاید آکویناس درباره حقوق طبیعی را نظریه پردار حقوقی آکسفورد با نام " جان فینیس " ( متولد 1940 ) احیا کرد و با وسواس زیاد، با نحو قابل فهم و جامعی در کتاب " قانون طبیعی و حقوق طبیعی " مورد کاوش قرار داد. این کتاب شرح مجدد و در خور توجهی بر دکترین سنتی حقوق طبیعی است، به ویژه هنگامی که حقوق شناسی تحلیلی خود را بر نظریه ای که عادتا مخالف آن تلقی میشود، اعمال میکند.

فهمیدن قصد فینیس از این اقدام، مهم است. وی برداشت هیوم از عقل عملی را که میگوید دلیل من برای انجام یک عمل، تنها تابع میل و خواسته من برای رسیدن به یک هدف معین است، رد میکند. به اعتقاد او، عقل تنها به من میگوید که چگونه به خواسته هایم برسم اما نمیگوید که من چه چیزی را بخواهم. با این مناسبت، فینیس یک پرسش ارسطویی را مبنا قرار میدهد: چه چیزی موجد یک زندگی ارزشمند و مطلوب است؟ وی در پاسخ به این پرسش، فهرستی به دست میدهد که آن ها را هفت شکل مبنایی برای شکوفایی انسان می نامد:

۱_ حیات

٢_ دانش

٣_ تفریح

۴_ تجربه زیبایی

۵_ جامعه پذیری ( دوستی )

۶_ معقولیت عملی

٧_ دین

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها